قسمتهاي مختلف كادر از نظر بصري، ارزش يكساني ندارند، برخي قسمتها توجه بيشتري را جلب ميكنند و به همين دليل بايد از آنها استفادهٔ بيشتري كرد. قرار گرفتن عناصر مهم تصوير در محل برخورد خطوط افقي و عمودي كه تصوير را به سه قسمت تقسيم ميكنند، بيشترين توجه را جلب ميكند.[۱۰۴] اگر طول و عرض عكس، با استفاده از خطوط فرضي به سه قسمت تقسيم شوند، اين خطوط در چهار نقطه كه به آنها نقاط طلايي گفته ميشود يكديگر را قطع ميكنند و بهتر است موارد كليدي و مفهومي تصوير، بر روي اين نقاط و خطوط ثبت شود. زيرا قرار دادن سوژه روي اين نقاط تلاقي، باعث ايجاد هماهنگي و جلب توجه بيشتر ميشود.[۱۰۵]
نقطهٔ كانوني قسمتي از سوژهٔ اصلي عكس و اولين نقطهاي است كه نگاه بيننده را به خود جلب ميكند. هر عكس بايد يك نقطهٔ كانوني اصلي داشته باشد. عكسهايي كه يكدست هستند و هيچ قسمتي از آنها گيرايي و كشش بيشتري نسبت به ساير بخشها ندارند، معمولاً عكسهاي خوبي نيستند و نميتوانند ارتباط خوبي با بيننده برقرار كنند.[۱۰۶]
عكس ميتواند چند نقطهٔ كانوني فرعي هم داشته باشد تا بعد از اينكه نگاهِ بيننده متوجهٔ نقطه كانوني اصلي شد، توجه او را به سمت خود جلب كنند. همچنين، عكس بايد نگاه بيننده را هدايت كند؛ نگاه از نقطه كانوني شروع ميشود و با كمك خطوط راهنما به قسمتهاي ديگر عكس كشيده ميشود.[۱۰۷]
در بسياري از مناظر عناصري وجود دارند كه ميتوانند خطوطي راهنما باشند. نردهها، خط افق، درختان و بسياري ديگر از عناصر اينچنيني، ميتواند مورد استفادهٔ عكاس قرار گيرد.[۱۰۸]
انواع عكاسي
عكاسي معماري
نوشتار اصلي: عكاسي معماري
نمونهاي از عكاسي معماري، بناي كولوسئوم.
عكاسي معماري، شاخهاي از عكاسي است كه در آن از آثار معماري و ساختمانها عكسبرداري ميشود.[۱۰۹]
در عكاسي معماري، دو فاكتور زاويه ديد و نوع لنز مهماند، زيرا معمولاً آثار معماري بزرگ هستند و عكاس هم نميتواند به اندازهٔ كافي از آنها فاصله بگيرد؛ به همين دليل لازم است كه زاويهٔ ديد لنز زياد باشد، يعني فاصله كانوني كم باشد تا عكاس بتواند همهٔ ساختمان و بنا را در كادر جا دهد.[۱۱۰]
عكاسي اجسام بيجان
نوشتار اصلي: عكاسي اجسام بيجان
عكاسي اجسام بيجان شاخهاي از هنر عكاسي است كه به ثبت تصوير از اشياء بيجان و معمولاً غير متحرك و اشياء محيط پيرامون ميپردازد. عكاسي از اجسام بيجان در حقيقت جزو سبكهاي مشكل عكاسي محسوب ميشود، عكاسان اين سبك بايد توانايي نورسنجي دقيق را داشته و از ذوق تركيببندي بالايي برخوردار باشند. هدف اصلي در عكاسي طبيعت بيجان، بيان ايده و مفهومي خاص، به سادهترين و روشنترين شكل ممكن است.[۱۱۱]
وجه تمايز اصلي اين سبك با سايرسبكها، در حقيقت به چيدمان صحنهٔ عكس مربوط است؛ چيدمان در حقيقت همان چيدن صحنه عكس و ساختن صحنه است؛ در اين سبك، عكاسان در حقيقت بيشتر عناصر عكس را ميسازند تا اينكه صرفاً سرگرم عكاسي باشند.[۱۱۲]
قسمتهاي مختلف كادر از نظر بصري، ارزش يكساني ندارند، برخي قسمتها توجه بيشتري را جلب ميكنند و به همين دليل بايد از آنها استفادهٔ بيشتري كرد. قرار گرفتن عناصر مهم تصوير در محل برخورد خطوط افقي و عمودي كه تصوير را به سه قسمت تقسيم ميكنند، بيشترين توجه را جلب ميكند.[۱۰۴] اگر طول و عرض عكس، با استفاده از خطوط فرضي به سه قسمت تقسيم شوند، اين خطوط در چهار نقطه كه به آنها نقاط طلايي گفته ميشود يكديگر را قطع ميكنند و بهتر است موارد كليدي و مفهومي تصوير، بر روي اين نقاط و خطوط ثبت شود. زيرا قرار دادن سوژه روي اين نقاط تلاقي، باعث ايجاد هماهنگي و جلب توجه بيشتر ميشود.[۱۰۵]
نقطهٔ كانوني قسمتي از سوژهٔ اصلي عكس و اولين نقطهاي است كه نگاه بيننده را به خود جلب ميكند. هر عكس بايد يك نقطهٔ كانوني اصلي داشته باشد. عكسهايي كه يكدست هستند و هيچ قسمتي از آنها گيرايي و كشش بيشتري نسبت به ساير بخشها ندارند، معمولاً عكسهاي خوبي نيستند و نميتوانند ارتباط خوبي با بيننده برقرار كنند.[۱۰۶]
عكس ميتواند چند نقطهٔ كانوني فرعي هم داشته باشد تا بعد از اينكه نگاهِ بيننده متوجهٔ نقطه كانوني اصلي شد، توجه او را به سمت خود جلب كنند. همچنين، عكس بايد نگاه بيننده را هدايت كند؛ نگاه از نقطه كانوني شروع ميشود و با كمك خطوط راهنما به قسمتهاي ديگر عكس كشيده ميشود.[۱۰۷]
در بسياري از مناظر عناصري وجود دارند كه ميتوانند خطوطي راهنما باشند. نردهها، خط افق، درختان و بسياري ديگر از عناصر اينچنيني، ميتواند مورد استفادهٔ عكاس قرار گيرد.[۱۰۸]
انواع عكاسي
عكاسي معماري
نوشتار اصلي: عكاسي معماري
نمونهاي از عكاسي معماري، بناي كولوسئوم.
عكاسي معماري، شاخهاي از عكاسي است كه در آن از آثار معماري و ساختمانها عكسبرداري ميشود.[۱۰۹]
در عكاسي معماري، دو فاكتور زاويه ديد و نوع لنز مهماند، زيرا معمولاً آثار معماري بزرگ هستند و عكاس هم نميتواند به اندازهٔ كافي از آنها فاصله بگيرد؛ به همين دليل لازم است كه زاويهٔ ديد لنز زياد باشد، يعني فاصله كانوني كم باشد تا عكاس بتواند همهٔ ساختمان و بنا را در كادر جا دهد.[۱۱۰]
عكاسي اجسام بيجان
نوشتار اصلي: عكاسي اجسام بيجان
عكاسي اجسام بيجان شاخهاي از هنر عكاسي است كه به ثبت تصوير از اشياء بيجان و معمولاً غير متحرك و اشياء محيط پيرامون ميپردازد. عكاسي از اجسام بيجان در حقيقت جزو سبكهاي مشكل عكاسي محسوب ميشود، عكاسان اين سبك بايد توانايي نورسنجي دقيق را داشته و از ذوق تركيببندي بالايي برخوردار باشند. هدف اصلي در عكاسي طبيعت بيجان، بيان ايده و مفهومي خاص، به سادهترين و روشنترين شكل ممكن است.[۱۱۱]
وجه تمايز اصلي اين سبك با سايرسبكها، در حقيقت به چيدمان صحنهٔ عكس مربوط است؛ چيدمان در حقيقت همان چيدن صحنه عكس و ساختن صحنه است؛ در اين سبك، عكاسان در حقيقت بيشتر عناصر عكس را ميسازند تا اينكه صرفاً سرگرم عكاسي باشند.[۱۱۲]